الا یا ایا الساقی کلید حل مشکل ها
صدای العطش آید چو خون افتاده در دل ها
الا یا ایا الساقی کلید حل مشکل ها
صدای العطش آید چو خون افتاده در دل ها
سبوی صبر بشکسته فغان تشنگان بالاست
پیام درد اطفال حسین با چشم خون پالاست
بیا آتش میان خیمه ها افتاده یا سقا
بیا بشنو صدای ناله های بی صدا سقا
ابولفضلا نگه کن سایه ی طفلان به دنبالت
اگر چه سوز آهنگش پریشان کرده احوالت
پناهی تو پناهی تو کز این دستت کار تو
قرار بیقرارانی بنازم اختیار تو
بیا ساقی تویی و هم می باقی تویی عباس
میان بی کسی درمان هر داغی تویی عباس
دم جانبازیت بی شک سرآغاز جدایی شد
وداع با عشق و مولایت غم بی انتهایی شد
تو میخواهی گره از کار این غمخانه بگشایی
گناه نانجیبان را به هر آیینه بنمایی
همین لشکر یتیمان علی بودند در کوفه
زمانی پاسبان یکدلی بودند در کوفه
صراط راست را گم کرده این خیل ستم پیشه
که اینگونه حقیقت را بخشکانیده از ریشه
علم در دست و لب تشنه به سمت آب در راهی
به گردن مشک خالی یکه و بیتاب در راهی
ابوالفضل آرزوی زخم های دیگری داری
کنار علقمه گویی دل تشنه تری داری
هم اکنون دیده بر راه تو نهر علقمه مانده
به دنبال قدمهایت نگاه فاطمه مانده
وفور فتنه از هر سو بلای جانت ای ساقی
میان تیر و ترکشها خدا حیرانت ای ساقی
الهی صد بیابان بی کسی همراه عباس است
رسیدن تا خدا امروز تنها راه عباس است
خدایا بر لب دل خواهش ماندن از او دور است
سر خود را فدا کردن به راه دوست منظور است
در این ظهر تجلی کمال و عزت و مردی
ابوالفضلا در این شوری که با غیرت بنا کردی
بگو راوی تو را در لحظه های ناب بنویسد
وضوی آب را در دامن مهتاب بنویسد
بگو ساقی ما را با تن بی دست بنویسد
تو را از مست های مست تر از مست بنویسد
تو رفتی و میان تیغ ها و دشنه ها ماندی
بگوش تشنگانت نغمه مهر و وفا خواندی
عدو غرق است در شادی بدور افکنده غمها را
حسین پای غروب تو شکسته قد و بالا را
سرود مشک و مرگ و ماه با هم آسمانی شد
پس از مطلع زبان خورده بین هم بی زبانی شد
شاعر: کیامرث خورده بین
سلام اجرت با حضرت اباعبدالله الحسین انشالله
ممنون بابت نوحه هایی که میگذارین استفاده بردم
ممنونم
نوحه های هر سال را بگذارین
یا علی