غمزدگان شد ماتم و اندوهی دیگر
شیعیان جمله به فغان با دیده تر
غمزدگان شد ماتم و اندوهی دیگر
شیعیان جمله به فغان با دیده تر
برون آمد ز کمین با شوم دغا
تارک حیدر دو جا بنمود ز جفا
کوفه زغم در حسرت آن سرور دین
کشته شد از آن ضربت ملعون لعین
زینب سرگشته ببارد خون ز بسر
سر به گریبان ز فراق و هجر پدر
علی مولا، علی سرو، علی ای اسوه تقوا
علی ای شافع محشر، علی ای قبله دلها
مرد و زن از پیر و جوان زین هجر گران
به در بیتش بنشستن گریه کنان
رفت از این دار فنا آن شیر خدا
غوغایی گشته ز غم در هر دو سرا
علی مولا، علی سرو، علی ای اسوه تقوا
علی ای شافع محشر، علی ای قبله دلها
کوفه غرق ماتم حجت رحمان بود
زین مصیبت مصطفی با دو چشم تر بود
اهل بیت مرتضی در فغان بهر پدر
جامع نیلی به تن می زنند هر دم به سر
زد به سر با شور و شین
شاه مظلومان حسین
افکند شال عزا گردن خود مجتبی
شام یتیمتان برد نا شناسی نیمه شب
کس نباشد جز علی مرد حق شاه عرب
آنکه جای مصطفی خفته در بستر علی
کشته محراب حق، یار پیغمبر علی